بعد از دوران جنگ هم در همهى حوادث، بسیج جلودار بوده است، پیشرو بوده است، خطشکن بوده است. اگر بحث اقتدار سیاسى و ایستادگى سیاسى مطرح بوده، این جریان عظیمِ بسیج مردم در سرتاسر کشور این شعار را تثبیت کردند، به رخ دنیا کشیدند؛ اگر بحث فرهنگى بوده است، اگر بحث سازندگى بوده است، چقدر در سرتاسر این کشور کارهاى عظیم به وسیلهى نیروهاى بسیجى انجام گرفت. حتّى در میدانهاى علمى - اشاره کردند؛ این بیانات، بیانات خوبى بود - در عرصه هاى علمى، جوانان مؤمن که خصوصیتشان همین است که مؤمناند، دنبال نام و نشان نیستند، از همهى ظرفیت استفاده میکنند؛ هدف هم آرمانهاى نظام اسلامى است. معناى بسیجى این است. جوانهائى با این خصوصیات وارد میدان شدند. امروز افتخارات کشور، ساخته و پرداختهى دست همین انسانهاى خدوم و باارزش است. نشناختن این حقائق - یعنى نشناختن معناى بسیج - خود این، ظلم به بسیج است.
بعضى تصور کردند بسیج منحصر است در همین تعداد گردانهاى بسیجى یا سازمانهاى نظامى بسیجى - اینها البته جزو بهترین بسیجىها هستند - اما بسیج فقط این نیست؛ بسیج گسترده است، در همهى عرصهها. شاید صدها برابر یا بیش از صدها برابر آن تعدادى که در قالبهاى نظامى هستند، در قالبهاى غیر نظامى هستند، در بخشهاى مختلف؛ در دانشگاه یک جور، در کارگاه یک جور، در قشرهاى مختلف مردم یک جور، در روستاها یک جور، در شهرها یک جور، در میان عشایر یک جور، در حوزههاى علمیه یک جور. بسیج حضور دارد؛ یک حضور فراگیر و مقتدر و تمامنشدنى. بسیج نه به پول وابسته است، نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است. معیار بسیج، بصیرت است و ایمان. ایمان از دل او میجوشد، او را به کار وادار میکند؛ بصیرت هم به او تفهیم میکند که چگونه حرکت کند، معیارها را چگونه تشخیص بدهد، راه را چگونه طى کند. این معناى بسیجى است.
هیچ تشکل دیگرى قابل مقایسهى با مجموعهى بسیج نیست. این شکل سازمانیابى بسیجى هم دیگر قابل تکرار نیست، قابل تقلید نیست؛ این مخصوص خود بسیج است، خصوصیت هم متعلق به بسیج است. نشناختن این، ظلم است به بسیج. و وقتى انسان حقیقت بسیج را میداند، آن وقت میفهمد سرّ مخالفتها و دشمنىها و عنادهائى که هدایت میشود از طرف دشمنان انقلاب و دشمنان کشور و دشمنان نظام به سوى بسیج؛ علت این دشمنىها را انسان میفهمد. قلههاى بلند، بیشتر آماج قرار میگیرند. نشانهاى برجسته، زودتر مورد توجه واقع میشوند و آماج دشمنى قرار میگیرند.
دشمنان میدانند که حضور بسیجى، واقعیت بسیج در کشور و در میان ملت ایران چقدر اهمیت دارد؛ لذا همت میگمارند بر اینکه این حقیقت مؤثر و کارآمد و نافذ را مورد تهاجم قرار بدهند. البته این مظلومیت است. مظلومیت، مطلقاً به معناى ضعف نیست. قوىترین انسانهاى دنیا هم مظلوم واقع شدند. امیرالمؤمنین نیرومندترین انسان دورانهاى گوناگون است و مظلومترین انسانها هم هست. انقلاب ما و نظام جمهورى اسلامى جزو مقتدرترین و نافذترین پدیدههاى دوران معاصر است، اما مظلوم هم هست. شخص امام بزرگوارمان - یک انسان مقتدر و قوى که میتوانست دنیا را تکان بدهد و تکان داد - جزو مظلومترین انسانهاى زمان خودش بود. بنابراین مظلومیت منافات ندارد با اقتدار. بسیج مظلوم است، ولى مقتدر است، نافذ است، اثرگذار است؛ این اثرگذارى باقى خواهد ماند و باید این را روزبهروز خود عناصر بسیجى و مجموعههاى بسیجى تقویت و عمیقتر کنند. تا بسیج هست، نظام اسلامى و جمهورى اسلامى از سوى دشمنان تهدید نخواهد شد؛ این یک رکن اساسى است. در قضایاى مختلف هم بسیج کارآمدى خود را کاملاً نشان داده است.
آنچه مهم است براى مجموعههاى گوناگون مؤمن - که در همه جاى کشور، در همهى قشرها، بدون هیچگونه اختلافى حضور دارند؛ که اسم آنها اسم بسیج است؛ توصیف آنها به بسیج، یک توصیف حقیقى و واقعى است - این است که مراقبت کنند، آسیبشناسى کنند، نگذارند نقشههاى دشمن در آسیب زدن و آفت وارد کردن توفیق پیدا کند؛ این مهم است. در همهى حرکتهاى موفق، دو کار لازم است: یک کار، پیشبینىهاى راه براى پیشرفت؛ کار دوم، ملاحظهى نقصها و آفتزدائىها و شناخت آسیبها، براى اینکه ضعفها برطرف شود. این هم پیشبینى است؛ این هم مثل پیشبینى راه پیشرفت، جزو واجبات و فرائض هر حرکت است.
همه این را امروز فهمیدهاند و دانستهاند که مواجههى استکبار با نظام جمهورى اسلامى، دیگر از نوع مواجههى دههى اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمائى کردند؛ شکست خوردند. مواجههى سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشهاى قومى راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلى را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت، یعنى احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هشیارى نسبت به همهى جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجههى با نظام اسلامى نیست. اولویت، آن چیزى است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنى جنگ به وسیلهى ابزارهاى فرهنگى، به وسیلهى نفوذ، به وسیلهى دروغ، به وسیلهى شایعهپراکنى؛ با ابزارهاى پیشرفتهاى که امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطىاى که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم