سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند هنگامی که نمی داند، از فراگرفتن خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
واحد فرهنگی(0)
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
لبخندهای پشت خاکریز ، حاج محمد ابراهیم همت ، صوتی ، خاطراتی از همرزمان شهید کاوه ، جهاد ، شهدا ، عکس ، ضد صهیونیسم ، صلوات ، یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم ، یهود ، صهیونیسم ، صهیونیسم چیست؟ ، طی شد اینک روزگار استخوان‌ها و پلاک ... ، عرب ، عزا عزاست امروز ، عشق یعنی... ، عملیات ثامن الائمه(ع) ، عملیات طریق القدس ، عملیات‌ ، عید قربان ، فابریک ، فارس ، فاطمه الزهرا(س) ، فرهنگ ، فرهنگ عاشورا ، فرهنگ عزاداری ، گوگل ، مناطق ، مهم ، موسوی ، نیمه پنهان ماه.... شهید چمران.... ، هنر ، والفجر مقدماتی ، وصیت امام علی (ع) ، وصیت نامه شهید حاج احمد کاظمی ، وصیت نامه شهید علی صیاد شیرازی ، وصیت نامه شهید مهندس مهدی باکری ، وصیتنامه ی شهید حسین خرازی وصیتنامه ی شهید حسین خرازی وصیتنا ، ولایت و رهبری و دفاع مقدس ، شهید ، شهید چمران ، شهید دکتر مصطفی چمران ، شوخی‌های پشت خاکریز ، شیطان ، جهاد در آینه قرآن ، حضرت آیت الله خامنه ای ، خاطره ای از شهید چراغچی ، خاطره‌ای از همسر شهید کاوه ، در هفته بسیج ، دیدگاه مقام معظم رهبری درباره رزمندگان دفاع مقدس ، راهیان نور ، روایت ، روایتی از شهادت حسن باقری ، رویارویی‌ با تمام‌ تجربیات‌ دشمن‌ ، زندگینامه ای کوتاه از شهید حاج محمود کاوه ، زندگینامه شهید دکتر مصطفی چمران ، سخنرانی شهید مهدی باکری در مورد اهمیت شهید و شهادت ، شهادت ، ...محرم یعنی ، »»» حرف آخر عشق است . . . ، 22 بهمن ، jar download ، آب ، آتش زدن خیمه‏ها ، آثار و نتایج نهضت عاشورا ، آزادگى ، آقا ، آل ابى سفیان ، آل الله ، آل امیه بنى امیه ، آمار نهضت کربلا ، آمریکا ، آیات جهاد ، آیات شهادت ، اثبات امامت امام علی (ع) با استفاده از قرآن کریم ، ارزش و جایگاه بسیج از دیدگاه مقام معظم رهبرى ، اعمال مشترک ماه مبارک رمضان ، الباطل کان زهوقا ، السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ، الوداع الوداع الوداع الوداع ، امام ، امام خمینی (ره) و پذیرش قطعنامه 598 ، امام خمینی و انگیزه معطوف به ارزشها ، امام رضا (ع) ، امام علی(ع) ، امر فرماندهی، امر امام است ، ای مسلمانان، ای واعظان، ای خطیبان بپا خیزید، ، بررسی جنگ از دیدگاه نظامی ، بسم الله الرحمن الرحیم www.hemmat.tk ، بسیج و بسیجی ، بسیج و بسیجی از دیدگاه امام خمینی ((ره)) ، بسیجیان ، به ، به نقل از ، بیانات آقا 2 ، بیانات آقا در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور ، بیشرمانه ، پخش زنده از حرم حضرت عباس(ع) ، پخش زنده ومستقیم از کربلا ، پذیرش قطعنامه 598 ، پیام تسلیت رهبر انقلاب :رحلت آیت‌الله بهجت قدس الله نفسه الزکیه، ، توهین ، جبهه ، جنگ ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :25
کل بازدید :198575
تعداد کل یاداشته ها : 145
103/2/1
12:2 ص
موسیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

هر سال وقتی بوی بهار به استشمام میرسه،این دل ما هم حال و هوای خونه تکونی میگیره
دوست داره بره،سفر کنه به سمت نور،بره همون جایی که خیلی ها ازون جا بارشون رو بستن و پرواز کردن.
اما مثل اینکه این سفر رو نمیشه بی استرس و بدون دنگ و فنگ رفت،هر سال باید یجوری اذیت شی.
منم طبق روال بازم تو کارم گره ایجاد شده.
دعا کنید امسال منو ببرن.

الا یا ایها الساقی  ادرکاسا و  ناولها            که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها

یــــــــــــــــــــــــــــــــا فاطـــــــــــــــــــــمه الزهـــــــــــــــــــــــــــرا (سلام الله علیها)


88/12/16::: 7:0 ع
نظر()
  
حسین قدیانی، فرزند شهید اکبر قدیانی در مطلبی نوشت:

چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، همان اتوبوسی بود که پدرم را برد جبهه. پلاک اتوبوس ایران 11 نبود. از آن قدیمی‌ها بود، نه از این لیزری‌ها. پلاک اتوبوس «BB-C068028H» بود و پلاک پدرم در جبهه AK-S022-91H»». من با همین اتوبوس رفتم راهی سرزمین نور شدم و بوسه زدم بر خاک کرخه نور. امسال عید باز هم با همین اتوبوس می‌خواهم بروم جنوب. من هنوز هم سوار هوندا 125 پدرم می‌شوم. پدرم روی همین موتور، موتور ضدانقلاب را در همین خیابان‌های تهران پایین آورد. 200 کلاهک هسته‌ای اسرائیل، حریف هوندا 125 پدر من نشده‌اند!. پدر من روی همین موتور به شهادت رسید ولی اجازه نداد که آبادان «عبادان» شود و خرمشهر «المحمره»؛ زیر لاستیک هوندا 125 پدر من هنوز هم دارد استخوان‌های آمریکا خرد می‌شود. امروز هم فتنه‌گران، از صدای هوندا 125 «بابااکبر» بیشتر از هیبت ماشین‌های ضدشورش نیروی انتظامی می‌ترسند. 

چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی ضدگلوله نبود. لاستیکش عاج نداشت. تاج و تخت نداشت. شیشه‌هایش دودی نبود. دنده‌اش خوب جا نمی‌رفت. فرمانش هیدرولیک نبود. سقفش یکی- دو تا سوراخ داشت. مثل BMW نبود که سقف متحرک داشته باشد. راننده‌اش کت و شلواری نبود. پیراهن مشکی‌اش وصله داشت. کاپشنش را از «تاناکورا» خریده بود که قبلا «ادواردو آنیلی» آن را پوشیده بود. برلوسکنی کت شلوار می‌پوشد. آنجلا مارکل کت دامن، سارکوزی یک وقت‌هایی لخت می‌گردد و من به کوری چشم France24 اعتراف می‌کنم و افتخار می‌کنم که حکومت به ما ساندیس داد و من چون روزه بودم، «نی» اش را نگه داشتم تا در روضه علی‌اصغر در آن بدمم: "بشنو از نی". من نی‌ام را درون ساندیس فرو نکردم. فرو کردم در چشم رئیس‌جمهور آمریکا و انتقام حرمله را گرفتم. ساندیس من آب سیب بود، دادم به رباب تا طفل 6‌ ماهه‌اش را سیراب کند. به کوری چشم ضدانقلاب رئیس‌جمهور آمریکا با ما نیست. او با ما نیست. با سران فتنه است. با آن بی‌سواد که مردم گفتند "عامل دست موساد". خانم کلینتون! 

ساندیس‌های جمهوری اسلامی الکل ندارد که 100 دلار آب بخورد. از شیر مادر حلال‌تر است. 150 تومان است که مش رجب 10 تایش را می‌فروشد هزار تومان. سران فتنه، کوکاکولا می‌خورند که گازش، اشک‌آور است و اشک کودکان فلسطینی را درمی‌آورد. نتانیاهو با سران فتنه است، فتحی شقاقی شهید با ما. علی عبدالله صالح با سران فتنه است، سید حسن نصرالله با ماست. چشم اسرائیل کور، حکومت به ما تی‌تاپ هم داد. من روزه‌ام را با همین تی‌تاپ باز کردم. خاک بر سر شما که به جای گوشت «بزغاله گوساله»، گوشت خوک را می‌خورید. دانشمندان می‌گویند گوشت خوک، آدم را خرف می‌کند. بنازم انقلاب اسلامی را که با ساندیس و تی‌تاپ و هوندا 125 و اتوبوس دهن‌کجی کرده به تمام دنیای غرب. آمریکا حریف ساندیس ما نمی‌شود. برادر کوچک من ساندیس خود را که خورد، آن را باد کرد و ترکاند جلوی چشم عکس نتانیاهو و مردک 2 متری عقب رفت. من یک ساندیس جمهوری اسلامی را با کل دنیای آمریکا و اسرائیل عوض نمی‌کنم و من حتی اگر به عشق خوردن فلافل، بروم «حاج منصور» شرف دارد که به عشق بی.بی.سی سر از لندن درآورم. ساندیس جمهوری اسلامی شراباً طهوراست. آب زمزم است. آب زمزم ما، ساندیس‌های جمهوری اسلامی‌اند نه چشمه‌ای که اختیارش دست سعودی‌های شیعه‌کش است. 

چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، تلویزیون نداشت. نوار آهنگران گذاشته بود و من در خیابان انقلاب دیدم دختران وطنم وقتی پرچم انگلیس را آتش زدند دودش رفت در چشم آقازاده معروف. من دختر بن‌لادن را در سفارت عربستان ندیدم، ولی در چهارراه استانبول، دیدم آقازاده‌ای را که فقیر نبود اما کاسه گدایی دراز کرده بود جلوی در سفارت روباه پیر. من ادعا نمی‌کنم رهبرم «سید خراسانی» است، اما در دجال بودن شما شک ندارم. و البته که ظهور نزدیک است. و امروز صبح یکی به من پیامک داد که سران فتنه در رفته‌اند، رفته‌اند شمال. ویلای «احسان‌الله خان»! با ماشین ضدگلوله که ترمزش ABS دارد و همه چراغ قرمز‌ها را رد می‌کند! به میرزاکوچک‌خان زنگ زدم که حواست به وطن‌فروش‌ها باشد. میرزا گفت: «دکتر حشمت، نبض شیخ را گرفته؛ چهارشنبه‌ای، مردم را که دیده تبش بالا رفته آن یکی هم ساندیس بدنش کم شده!» به میرزا گفتم: «این بار مواظب سرت باش. اینها در سر سودای وطن‌فروشی دارند» وطن‌فروش، خواننده‌ای است که حنجره‌اش را پنجره‌ای کرده به سوی غرب. عالیجناب چهچه! «دود عود»‌ات بوی زغال سوخته می‌دهد. برای این ملتِ قوم طالوت، حضرت داوود باید نغمه بخواند. هان ای ابراهیم! تبر بردار! دیکتاتورهای مخملین، از دموکراسی بت ساخته‌اند. علامت کوچک‌تر، بزرگ‌تر سرشان نمی‌شود. معلم کلاس اول من، یاد داده بود که 24 از 13 بزرگ‌تر است و آرای باطله از رای شیخ! معلم دینی من می‌گفت 13عدد نحسی نیست. نحس، کسانی هستند که به اسم خط امام، رای مردم را دزدیدند. نحس کسی است که آشوبگر عاشورا را هوادار خود می‌داند. سال بعد اول ژانویه، دهم محرم است. محرم که بیاید، حتی عید ارمنی‌ها هم عزا می‌شود. آن وقت هواداران آقای نخست‌وزیر، سوت می‌زنند در عاشورا و به افتخار شمر که سر امام را برید، کف مرتب می‌زنند. ای عیسی! بابانوئل سرش را در برف کرده و "مروه شربینی" را نمی‌بیند. امسال مجله تایم، بابانوئل را کرد مرد سال و نوبل را دادند به بابانوئل. حیف که عمر سعد هزار و چهارصد سال زود به دنیا آمد والا «یونیسف» یک تقدیری هم از او کرده بود. اینجا هم،‌ کسانی بودند که عکسش را شش ستونی کار کنند. ستون دین من نماز یزید نیست. آقازاده معاویه مست بود و «انا‌لله و اناالیه راجعون» را نوشت: «انا الله و اناعلیه الراجعون»(!). ستون دین من، آن نمازی است که سیدالشهدا خواند، در ظهر عاشورا و به‌ازای هر کلمه نماز یک تیر خورد. والا ابن‌ملجم هم زیاد نماز می‌خواند، اما قبله‌اش ولایت نبود، قطام بود. در نماز ابی‌عبدالله، خم ابروی یار در یاد آمد و در نماز ابن‌ملجم، رژ لب دختر اغیار!
چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، راننده‌اش کمربند نبسته بود. جریمه شد 20 هزار تومان. 13 هزار تومانش البته به خاطر سیگار بود. "وینستون" می‌کشید. ریه‌اش آسیب می‌بیند، ولی در عوض محصول آمریکایی را آتش می‌زند. چرا کسی آنهایی را که «بهمن» می‌کشند، جریمه نمی‌کند؟! مگر «22 بهمن» را که محصول امام بود پاره نکردند؟ من کاری با قوه قضائیه ندارم. دلم برای محافظان سران فتنه می‌سوزد که به جای حفاظت از انقلاب مجبورند مراقب جان شیخ بی‌سواد باشند. سربسته بگویم این سخت‌ترین کار دنیاست. شیعه علی بودن و محافظت از عثمان تا که این پیرهن دوباره شر نشود.
چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، به راننده‌اش مرخصی داده بودند. به من هم مرخصی دادند. امتحان برادر کوچکم هم در مدرسه لغو شد. هان ای دشمن! از این پس قصه همین است. ساندیس نظام‌مان را می‌خوریم. از مرخصی‌اش استفاده می‌کنیم. سوار اتوبوس می‌شویم و در خیابان علیه شما شعار می‌دهیم و در برابرتان تمام قد می‌ایستیم. ما همه‌مان حکومتی هستیم. من مستأجر نیستم. خانه‌ام «بیت ‌رهبری» است. بیت رهبری خانه فقط "سید‌علی" نیست. کاشانه ما هم هست. ناشیانه حرف نزنید. ما به این آشیانه ساده و صمیمی افتخار می‌کنیم. تا وقتی حاکم، «علی» است، راهپیمایی‌های ما، همه حکومتی است.
چهارشنبه، اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، راننده‌اش می‌گفت 22 بهمن نوشابه و ساندویچ هم می‌دهند. ما 22 بهمن هم می‌آییم. برای چنین ملتی که جانش بر کف است، جان باید داد. جمهوری اسلامی به مردمش می‌رسد؛ حرفی هست؟! ما با رهبرمان آنقدر «نداریم» که هر وقت اراده کنیم، چفیه‌اش را می‌گیریم؛ حرفی هست؟! آنقدر دوستش داریم که با یک اشاره‌اش نشانی خیابان انقلاب را می‌گیریم و می‌آییم. ساندیس هم می‌خوریم؛ حرفی هست؟! سران غرب، به فکر مردمان خود باشند که اول سال نو از سرما یخ نزنند. ما اینجا رابطه‌مان با رهبرمان گرم گرم است. خاک بر سرت سارکوزی! به ما چه که مردم فرانسه می‌خواهند سر به تن تو نباشد؟! نظام ما با ساندیس و نی و تی‌تاب و هوندا 125 همه حیثیت «همه ابرقدرت‌های دیگر+1+5» را به بازی گرفته. ما تا ساندیس داریم بمب هسته‌ای می‌خواهیم چه کار؟ حالا دیدی که ما چرا انرژی هسته‌ای را برای مصارف صلح‌آمیز می‌خواهیم؟! شما هر وقت نی ساندیس نظام ما را حریف شدید، آن زمان حرفی نیست، ما هم می‌رویم سراغ نیزه.
راستی! یادم رفت بگویم، برای این دل‌نوشته که تقدیمش می‌کنم به مولایم خامنه‌ای، 2 تا ساندیس گرفتم، یک تی‌تاب، حرفی هست؟!

* حسین قدیانی فرزند شهید
  
  

جهاد در آینه قـــــــــــــرآن

در این بخش به معرفی تعدادی از آیات قرآن کریم که مرتبط به جهاد و شهادت است
می پردازیم.

ما کار خود را از ابتدای قرآن کریم آغاز می کنیم

توجه داشته باشید که برای درک بهتر مفاهیم می بایست
به کتب تفسیری مراجعه نمایید.

منبع مورد استفاده ی ما  کتاب جهاد در آینه قرآن/پژوهشکده تحقیقات اسلامی  است،
این کتاب نیز به تفسیر  آیات بصورت اجمالی پرداخته است.

اگر سوالی داشتید می توانید در نظرات مطرح کنید و
یا با پست الکترونیکی ما تماس حاصل نمایید:
alirezataleghani@yahoo.com

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

سوره بقره (2):

وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ?50?

و هنگامى که دریا را براى شما شکافتیم و شما را نجات بخشیدیم و
فرعونیان را در حالى که شما نظاره مى‏کردید غرق کردیم (50)

 

ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِّنکُم مِّن دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ
عَلَیْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن یَأتُوکُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ
إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن یَفْعَلُ
ذَلِکَ مِنکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ و
َمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(
85)

[ولى] باز همین شما هستید که یکدیگر را مى‏کشید و گروهى از خودتان
را از دیارشان بیرون مى‏رانید و به گناه و تجاوز بر ضد آنان به یکدیگر
کمک مى‏کنید و اگر به اسارت پیش شما آیند به [دادن] فدیه آنان را آزاد
مى‏کنید با آنکه [نه تنها کشتن بلکه] بیرون کردن آنان بر شما حرام شده
است آیا شما به پاره‏اى از کتاب [تورات] ایمان مى‏آورید و به پاره‏اى کفر
مى‏ورزید پس جزاى هر کس از شما که چنین کند جز خوارى در زندگى دنیا
چیزى نخواهد بود و روز رستاخیز ایشان را به سخت‏ترین عذابها باز برند
و خداوند از آنچه مى‏کنید غافل نیست
(85)

 

وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ
أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ
إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
(109)

بسیارى از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد از روى حسدى
که در وجودشان بود آرزو مى‏کردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند
پس عفو کنید و درگذرید تا خدا فرمان خویش را بیاورد که خدا
بر هر کارى تواناست
(109)

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ
مَعَ الصَّابِرِینَ (153)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید از شکیبایى و نماز یارى جویید
زیرا خدا با شکیبایان است
(153)

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء
وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ
?154?

 کسانى را که در راه خدا کشته مى‏شوند مرده نخوانید
بلکه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانید
(154)

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ
وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
?155?

و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال
و جانها و محصولات مى‏آزماییم و مژده ده شکیبایان را
(155)

ادامه دارد ...


88/11/13::: 10:0 ص
نظر()
  

بسم الله الرحمن الرحیم

شما می توانید با مراجعه به پایگاه اینترنتی جدید ما از اطلاعاتی گسترده تر

با طبقه بندی کاملتری  بهرهمند شوید.

www.hemmat.tk

امیدواریم با نظرات و انتقادات خود یاریمان کنید.


88/11/12::: 10:45 ع
نظر()
  
عملیات طریق القدس

 

جمهوری اسلامی ایران تنها دو ماه پس از پیروزی در عملیات ثامن الائمه (ع)، عملیات طریق القدس را در سال دوم جنگ (آذرماه سال 1360) با سرعت بسیار و بر پایه تحولات جدید و شور و هیجان ایجاد شده در کشور، به عنوان بزرگ ترین عملیات خود در مقیاس گسترده، طرح ریزی کرد. سازماندهی نیروهای داوطلب با انگیزه شهادت طلبی در سازمان سپاه و در آستانه فرا رسیدن ماه محرم، برجسته ترین ویژگی این عملیات بود.
با موفقیت عملیات ثامن الائمه (ع)  که نشان داد طراحی و انجام عملیات های گسترده با سبک و شیوه جدید امکان پذیر است – فرماندهان سپاه و ارتش طی جلسات متعددی شرایط جدید را مورد بررسی قرار داده و مبتنی بر آن استراتژی جدیدی را تعریف کردند که سه هدف اساسی را دنبال می کرد:   
1-     انهدام هر چه بیشتر ماشین جنگی عراق.
2-  دست یافتن به مواضعی مناسب جهت کم کردن خطوط پدافندی و نهایتاً آزاد سازی نیروهای خودی از پدافند به منظور افزایش توان خودی در عملیات بعدی.
3-     آماده شدن برای انجام عملیات نهایی و آزاد سازی گام به گام مناطق اشغالی.
مبتنی بر این استراتژی، دوازده طرح موسوم به «کربلا» تهیه شد که میزان تناسب توان خود با ظرفیت مورد نیاز منطقه عملیاتی، وضعیت زمین از جنبه نظامی و نیز اهمیت منطقه عملیاتی، از عوامل اصلی در تعیین تقدم هر یک از طرح های مزبور بود، بر همین اساس، پس از مباحث مختلف میان فرماندهان سپاه و ارتش عملیات طریق القدس به عنوان اولین گام از سلسله عملیات کربلا طراحی و به مرحله اجرا در آمد.
اهداف عملیات
مهم ترین اهداف عملیات طریق القدس عبارت بودند از :
-         آزاد سازی شهر بستان و بیش از 50 روستای منطقه
-         انهدام نیروهای دشمن در منطقه با استعداد بیش از یک لشکر
-         قطع ارتباط بین دو نیروی عمده در مناطق عمومی اهواز و دزفول
-         رسیدن به هور و امکان نفوذ در خاک عراق.
علل انتخاب منطقه
پس از پاکسازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه کارون در عملیات ثامن الائمه(ع)، هنوز در جبهه جنوب سه منطقه در اشغال دشمن قرار داشت که عبارت بودند از :غرب روخانه کارون و شهر خرمشهر، منطقه بستان و سوسنگرد و منطقه غرب رودخانه کرخه. این مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نیروهای دشمن دارای موقعیت های متفاوتی بودند، بنابراین با توجه به توانایی و امکانات نیروهای خودی برای انجام عملیات، منطقه سوسنگرد و بستان برای عملیات انتخاب شد.
موقعیت منطقه
منطقه عمومی عملیات در شمال غربی اهواز قرار داشته و دارای زمین های مرتفع، پست و هموار می باشد که از شمال به ارتفاعات الله اکبر، میش داغ و تپه های رملی، در جنوب به رودخانه نیسان و هویزه، در غرب، از یک سو به دغاغله و رودخانه نیسان و از سوی دیگر، به رودخانه سابله و نهر عبید و روستای صالح حسن و از آن جا به سمت تپه های رملی در شمال امتداد می یابد و از شرق به هورالهویزه و تنگه چزابه و مرزهای بین المللی محدود می شود.
زمین منطقه در شمال، رملی و از جنس ماسه های بادی است. سمت بیشتر ارتفاعات منطقه، از شمال غربی به جنوب شرقی و شیب زمین در مکان های مختلف، متفاوت است. رودخانه های این منطقه شامل رودخانه کرخه با عرض تقریبی 25 تا 400 متر و عمق 5/1 تا دو متر است که عبور از آن بدون استفاده از پل های موجود، غیر ممکن می باشد؛ رودخانه کرخه کور در حمیدیه که از رودخانه کرخه منشعب شده و تغییر مسیر می دهد؛ نهر سابله به عنوان شاخه ی جدا شده از کرخه و نهر نیسان به عنوان شاخه اصلی، جدا شده از کرخه که ابتدا به نام مالکیه وارد سوسنگرد شده و از آن جا به بعد نهر نیسان نامیده می شود.
عوارض مصنوعی منطقه به این شرح بود: جاده آسفالته سوسنگرد - پله سابله- بستان؛ جاده معروف به تعاون که دشمن ساخته بود و از حد فاصل بستان – سابله به پل نیسان و به سمت جفیر امتداد داشت؛ میدان های مین و مواضع احداثی دشمن. آبادی های این منطقه شامل دهلاویه، بردیه، دغاغله، سابله، چزابه و دیگر روستاها می باشد.
وضعیت دشمن
ارتش عراق پس از ناکامی در تصرف سوسنگرد و پیشروی به سمت اهواز، در خارج از شهر و غرب سوسنگرد مواضع پدافندی خود را با استفاده از موانع طبیعی و مصنوعی در محور جابر حمدان در شمال رودخانه کرخه و محورهای دهلاویه، سویدانی و هویزه در جنوب کرخه به گونه ای مناسب تحکیم و تثبیت کرد.
عراقی ها پس از عملیات ثامن الائمه (ع) و تحمل ضربه مهلک ناشی از آن، تمام توان خود را برای شناسایی تحرکات و مقاصد نیروهای خودی بسیج کرد و تا 60 درصد موفق به کشف این اطلاعات شد. اما به دلیل نقص اطلاعات، همچنان در تردید به سر می برد و در تجزیه و تحلیل خود به این نتیجه رسیده بود که یکی از راه کارهای احتمالی نیروهای خودی، تمرکز تلاش اصلی برای عملیات، در محور غرب سوسنگرد، عبور از پل سابله به سمت بستان و نیز تلاش پشتیبانی، از شمال کرخه و محور الله اکبر، جنوب ارتفاعات رملی به سمت غرب و تنگه چزابه می باشد. دشمن برای مقابله با این راه کارها، ترکیب و شکل استقرار نیروهای خود را با استفاده از موانع موجود آرایش داد. ارتش عراق که برای پشتیبانی و تقویت نیروهای خود به پل های روی رودخانه های کرخه و سابله و جاده های شمالی جنوبی متکی بود، حفاظت و حمایت از پل ها را تشدید کرد. در عین حال، عوارض رودخانه های منطقه تحرک فوق العاده و پشتیبانی سریع را برای دشمن غیر ممکن کرده بود.
استعداد دشمن
نیروهای دشمن در شمال کرخه تیپ 26 زرهی از لشکر 5، تیپ 93 پیاده از لشکر 4 پیاده کوهستانی، گردان 1 پیاده از تیپ 23، تیپ 31 و 32 نیروی مخصوص و نیروهای جیش الشعبی بود.
نیروهای دشمن در جنوب کرخه شامل تیپ های 25 مکانیزه و 16، 30 و 96 زرهی از لشکر 6 زرهی، تیپ 48 پیاده از لشکر 11 پیاده، تیپ 12 زرهی از لشکر 3 زرهی، یک گردان ازتیپ 32 نیروی مخصوص، گردان 20 دفاع الواجبات، نیروهای کماندویی لشکر 7 پیاده و نیروهای جیش الشعبی بود.

دشمن پس از آگاهی از سمت تک نیروهای خودی اقدامات زیر را انجام داد:
1-     جابه جایی تیپ 30 زرهی با تیپ 35.
2-     تقویت منطقه غرب سوسنگرد با تیپ 30 نیروی مخصوص.
3-     تمرکز تیپ 31 نیروهای مخصوص و گروه های کماندو در شمال کرخه، تنگه چزابه و پل های کرخه.
4-     ایجاد تمرکز در گردان های تیپ 12 در شمال کرخه و تنگه چزابه به عنوان نیروی احتیاط و پاتک.
5-     ایجاد تمرکز در تیپ 48 پیاده و تیپ 93 در مثلث فینیخی و شمال کرخه.
6-     ایجاد تمرکز در گردان های تیپ 26 شمال کرخه به ویژه خطوط دوم.
7-     تقویت خطوط دفاع غرب سوسنگرد یا تیپ 30 زرهی، گردان های طارق و المثنی.
8-  جابه جایی تیپ 10 زرهی از منطقه مسیله به حوالی قرارگاه لشکر 6 زرهی به عنوان احتیاط آن لشکر برای اجرای تک در منطقه غرب سوسنگرد.
9-     تمرکز در ذخیره مهمات توپخانه و تانک و سلاح ضد تانک و ضد هوایی و افزایش مهمات خطوط اول.
10- تمرکز در تقویت نیروی حمایت از پل ها و تقویت سلاح و مهمات مربوط به آن.
اقدامات نیروهای خودی پیش از عملیات
مهم ترین اقدامات نیروهای خودی حد فاصل عملیات های ثامن الائمه (ع) تا طریق القدس، عبارت بودند از:
1-  شناسایی خطوط و عمق دشمن؛ مهمترین شناسایی عمق با هدف انهدام دشمن در شمال غربی رودخانه نیسان شامل منطقه غرب سوسنگرد و حاشیه هور و از پشت دشمن در روستاهای دفار، نهرکسر، شیخ محمود و تا حوالی بیت نعمه می شد. برای شناسایی معابر خودی به دشمن و برعکس، شناسایی موانع مصنوعی شامل میادین مین، خاکریزها و سایر تاسیسات و نیز شناسایی و ثبت تحرکات و استعداد پشتیبانی دشمن اعم از هوایی، هوانیروز، توپخانه و پدافند هوایی اقداماتی انجام گرفت. هم چنین منطقه شمال کرخه در حدفاصل جناح دشمن و ارتفاعات میشداغ در منطقه رملی نیز شناسایی شد که اطلاعات آن بسیار حائز اهمیت بود و منجر به طرح ریزی عملیات به صورت احاطه ای شد و جاده معروف بر روی منطقه رملی نیز بر اساس همین اطلاعات و برابر نیاز عملیات احداث شد و بدین ترتیب، امکان دسترسی نیروهای خودی در خیز اول به عقبه دشمن در تنگه چزابه فراهم شد.
2-  سازماندهی نیروهای مردمی به کوشش و تدبیر سپاه پاسداران، به گونه ای که در محاسبات عملیات، میزان استعداد و توان سپاه به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در آغاز عملیات و کسب موفقیت مورد تاکید قرار گرفت.
3-  طرح ریزی عملیات بر پایه شناسایی از منطقه وتوان موجود نیروهای خودی و انجام دادن برخی جابه جایی ها و تقویت منطقه که با ظرافت و دقت خاصی انجام گرفت.
4-     نزدیک کردن خطوط خودی به دشمن با ایجاد خاکریزهای کوتاه.
5-     اجرای طرح آب برای محدود کردن خطوط پدافندی و آزاد کردن نیرو.
6-     احداث جاده ای به طول 15 تا 20 کیلومتر در زمین های رملی شمال منطقه عملیاتی.
در پی شهادت برخی از فرماندهان ارتش و سپاه پس از عملیات ثامن الائمه(ع)، انتصاب های جدید موجب تغییراتی در مدیریت جنگ شد که در گسترش و تأمین همکاری سپاه و ارتش نقش به سزایی داشت.
سازمان رزم خودی
 در این عملیات، نیروهای سپاه پاسداران برای اولین بار در قالب «تیپ» شرکت داشتند که عبارت بودند از:
تیپ 1 عاشورا با استعداد 9 گردان پیاده.
تیپ 2 کربلا با استعداد 3 گردان پیاده.
تیپ 3 امام حسین (ع) با استعداد 8 گردان پیاده.
تیپ امام سجاد (ع).
تیپ امام حسن(ع) با استعداد 3 گردان پیاده (به عنوان احتیاط عملیات).
هم چنین، یگان های ارتش متشکل بودند از :
تیپ 3 از لشکر 92 زرهی.
تیپ های 1 و 2 از لشکر 16 زرهی.
تیپ 1 از لشکر 77 پیاده.
8 گردان توپخانه.
طرح مانور
طرح کلی مانور عملیات به شرح ذیل تهیه و تصویب شد:
الف- تلاش اصلی: با توجه به تحلیل و ارزیابی فرماندهان از نوع آرایش نیروهای پدافندی دشمن و نیز تفکر حاکم بر فرماندهان ارتش عراق و نوع نگرش آنان نسبت به توانایی نیروهای انقلابی و عدم باور دشمن نسبت به امکان عبور قوای خودی از منطقه رملی شمال عملیات، این منطقه به عنوان فلش اصلی عملیات انتخاب شد تا موجب غافلگیری دشمن شود، بر همین اساس، مقرر شد شمال کرخه با استفاده از یک مانور احاطه ای و با به کار بردن یک تیپ زرهی ارتش و دو تیپ پیاده سپاه پاکسازی شده و تنگه چزابه تامین می شود.
ب – تلاش پشتیبانی: به منظور حمایت از تلاش اصلی و تامین منطقه جنوبی عملیات، یک مانور جبهه ای با استفاده از دو تیپ زرهی ارتش و دو تیپ پیاده سپاه تصویب شده که ضمن پشتیبانی از تلاش اصلی، اهداف دیگری را دنبال می کرد که عبارت بودند از: آزادسازی بستان و منطقه غرب سوسنگرد و نیز دستیابی به کرانه شمالی رودخانه نیسان و سواحل شرقی هورالعظیم.
شرح عملیات
عملیات در ساعت 00:30 بامداد 8/9/1360 با عبور نیروهای پیاده یگان های سپاه از میادین مین و مواضع دشمن، در چند محور به طور هم زمان آغاز شد. نیروهای عمل کننده در محور شمال عملیات، در همان ساعات اولیه درگیری موفق شدند مواضع نیروهای عراقی را در خطوط اول تصرف کرده و نیروهای احتیاط دشمن را در پشت خطوط پدافندی منهدم کنند. میزان موفقیت اولیه یگان های سپاه در محور شمال به حدی بود که فرمانده تیپ زرهی ارتش نیز به گردان های زرهی و مکانیزه خود فرمان داد تا از معابر بازشده با چراغ روشن عبور کرده و ضمن انهدام دشمن و حمایت از نیروهای پیاده خودی به سوی هدف های خود در عمق منطقه پیشروی کنند. به این ترتیب، در ساعت 6 بامداد روز اول عملیات، تیپ امام حسین (ع) به همراه یک گردان از تیپ 3 زرهی از لشکر 92 موفق شدند تنگه چزابه را تصرف و تامین کنند. در این محور تا ساعت 9 صبح روز اول، تمامی اهداف تعیین شده، تامین گردید.
در محور جنوبی عملیات، اوضاع به گونه ای دیگر بود. دشمن که فلش اصلی عملیات نیروهای ایرانی را از این محور می دانست، با بهره گیری از موانع متعدد و هوشیاری نیروهایش به سختی مقاومت کرده و مانع پیشروی قاطع نیروهای ایرانی شده بود. نیروهای خودی به رغم شکستن برخی از خطوط اولیه و تصرف پل سابله، با روشن شدن هوا مجبور به عقب نشینی شدند.
با بروز شرایط سخت در محور جنوبی عملیات، تصمیم گرفته شد که نیروهای خودی در شمال با ورود به منطقه ابوچلاچ (منطقه کوچک محصور بین شاخه های رودخانه کرخه درغرب بستان) به سوی شرق و جنوب شرقی پیشروی نموده، بستان و منطقه سابله را تصرف و تأمین نمایند.
این مرحله از عملیات در روز دوم با ورود یگان های سپاه به منطقه ابوچلاچ تحقق یافت و شهر بستان پس از 420 روز اشغال آزاد شد.
متعاقب ورود نیروهای خودی به مثلث سابله و پیشروی به سوی ساحل شمال رودخانه سابله و نهر عبید نیروهای باقی مانده عراقی موضع خود در این منطقه را ترک و به جنوب رودخانه سابله گریختند.
روزهای سوم تا پنجم عملیات با تبادل آتش بین طرفین و تلاش نیروهای خودی برای نگهداری و تحکیم مواضع متصرفی سپری شد.
در روز ششم عملیات (13/9/1360) دشمن سعی کرد تا از تعلل نیروهای ایرانی در اتخاذ یک پدافند مطمئن و مستحکم، در منطقه مثلث شکل شمال سابله، سود جسته و آن را مجددا به تصرف خود درآورد و از آن طریق بستان را در معرض تهدید قرار دهد. اما هوشیاری نیروهای خودی و حضور به موقع نیروهای تقویتی (پیاده و زرهی) در قسمت شمال پل سابله، موجب شد تا دشمن با تحمل تلفات سنگین چندین کیلومتر عقب نشینی نموده و در جنوب سابله مستقر شود.
نقطه پایان عملیات طریق القدس، تلاش نیروهای خودی برای پاکسازی محدوده ای به وسعت 70 کیلومتر مربع بود که بین جنوب سابله و شمال رودخانه نیسان قرار داشت و همچنان در اشغال نیروهای عراقی باقی مانده بود. فرماندهان خودی پس از انجام مباحث مانور و اقدامات شناسایی و آماده سازی نیروها، قصد داشتند این منطقه را نیز آزاد نمایند؛ لیکن قبل از شروع عملیات، فرمانده عراقی به اشتباه تاکتیکی خود مبنی بر حضور در یک منطقه محصور با موانع طبیعی پی برده و بر همین اساس، در تاریخ 30/9/1360 در پوشش آتش شدید توپخانه به طرز ماهرانه ای نیروهای خود را از منطقه مزبور خارج ساخت و در نتیجه، انجام عملیات نیروهای خودی منتفی شد.
نتایج
با اجرای عملیات طریق القدس، اولین مرحله از استراتژی جدید تحت عنوان کربلای 1 با موفقیت به پایان رسید و نتایج زیر را به دنبال داشت:   
1-  آزاد سازی 650 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی شامل شهر بستان، حدود 70 روستا، 5 پاسگاه مرزی و نیز تنگه استراتژیک چزابه.
2-     تجزیه شدن قوای سپاه سوم عراق، که با توانی بیش از 6 لشکر بخش های خوزستان را تحت اشغال داشت.
3-     موفقیت ابتکار عبور از منطقه رملی.
4-     خسارات وارده به دشمن به شرح زیر:
تانک 170
 نفربر 150
خودرو  250
توپ ضد هوایی  30
دستگاه مهندسی 120
توپ صحرایی  19
هواپیما  13
هلی کوپتر  4
کشته و زخمی شدن حدود 8500 نفر و به اسارت در آمدن 546 نفر از نیروهای دشمن.

  

 

عملیات ثامن الائمه(ع)<\/h4>


در دورترین منطقه جنوب غربی ایران، جزیره ای به نام آبادان قرار دارد که از جنوب، آب های گرم خلیج فارس و از شمال و مشرق رودخانه های کارون و بهمنشیر و از غرب، اروندرود آن را در برگرفته اند. اروند رود – که تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران است و تا پیش از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بنادر بزرگ و فعال خرمشهر و آبادان در مسیر این آبراه واقع بوده اند. آبادان را از عراق جدا می کند. تاریخ شهر آبادان با تاریخ صنعت کشورمان و به ویژه پالایشگاه آن گره خورده است.


محاصره شهر آبادان

پس از تجاوز عراق در 31 شهریور 1359 و اشغال سریع بخش هایی از خاک ایران، خرمشهر مهم ترین شهر بندری ایران، پس از 40 روز مقاومت دلیرانه، با خیانت آشکار لیبرال ها و منافقین، به دست دشمن افتاد. پس از سقوط خرمشهر، رژیم عراق در صدد برآمد تا جزیره آبادان را هم اشغال کند و تلاش کرد تا از طریق شرق کارون و شمال بهمنشیر وارد آبادان شود، زیرا عبور از این قسمت آسان تر از عبور از رودخانه کارون در جنوب خرمشهر بود. با چنین وضعیتی آبادان در یک محاصره 330 درجه ای قرار می گرفت و عبور از رودخانه بهمنشیر می توانست آن را با خطر جدی روبه رو کند. دشمن می پنداشت اگر بتواند از این رودخانه بگذرد، آبادان را برای همیشه از آن خود کرده است.

عراقی ها برای تصرف آبادان در 8 آبان 1359، در منطقه ذوالفقاری روی رودخانه بهمنشیر پل شناور نصب و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود، وارد جزیره آبادان شدند و از آن جهت منطقه ذوالفقاری را انتخاب کرده بودند که با استفاده از پوشش نخلستان ها بتوانند از دید رزمندگان اسلام دور مانده و به راحتی وارد شهر گردند.

عملیات ثامن الائمه (ع) گر چه به عنوان یکی از چهار عملیات بزرگ و برجسته در چارچوب سلسله تلاش هایی که برای آزاد سازی مناطق اشغالی انجام گرفت، به شمار می رود ولی این عملیات به منزله « نقطه عطف» و «حلقه واسط» برای انتقال استراتژی جنگ از وضعیت گذشته به وضعیت جدید بود. سردار محسن رضایی در این باره می گوید:

«عملیات ثامن الائمه(ع) نقطه عطف است و به عنوان مبداء آغاز استراتژی مرحله دوم جنگ است و یکی از نقاط اعتماد به نفس در استراتژی مرحله دوم، عملیات ثامن الائمه (ع) بود که حلقه واسط و مبداء تحول بود.»
رزمندگان اسلام شبانه سلاح بر دوش، پیاده و سواره به منطقه شتافتند و با جانبازی و فداکاری بسیار، چنان مقاومتی از خود نشان دادند که دلاوری ها و شجاعت های آنان در این منطقه به نام «حماسه ذوالفقاری» به عنوان برگ زرینی در تاریخ دوران دفاع مقدس به ثبت رسید. در این نبرد 280 نفر از نیروهای بعثی به هلاکت رسیده و 130 نفر به اسارت در آمدند و رزمندگان ایران توانستند از نفوذ نیروهای دشمن به شهر آبادان جلوگیری به عمل آوردند.

نیروهای عراقی بعداز این شکست، سعی کردند از طرف فیاضیه (بین ایستگاه 12 و خرمشهر) به سمت آبادان پیشروی کنند که در این منطقه نیز با مقاومت دلاورمردان اسلام مواجه و مجبور به عقب نشینی شدند. این عملیات تا 18 آبان 1359، ادامه داشت و سرانجام نیروهای بعثی از روستای نخلستان عبادی نیز پاکسازی و تا 4 کیلومتری شمال رودخانه بهمنشیر مجبور به عقب نشینی شدند.

بعداز این حماسه، جهاد سازندگی موفق شد، جاده ای در میان باتلاق های اطراف آبادان احداث کند. این جاده نیروهای دشمن را دور می زد و به جاده آبادان – ماهشهر وصل می شد. از طریق این جاده که به جاده وحدت معروف بود، تدارکات نظامی نیروهای ایرانی آسان تر و سریع تر انجام می گرفت.

به دنبال صدور فرمان امام خمینی (ره) در چهاردهم آبان 1359، مبنی بر این که :
«حصر آبادان باید شکسته شود»

نیروهای مسلح تمام تلاش و امکانات خود را برای شکستن محاصره آبادان به خاطر اجرای فرمان امام خمینی(ره) به کار بستند.

صدام که خود را ناتوان از تصرف آبادان می دید، بعداز یازدهمین نشست سران عرب در «امان» که در 6 آذر 1359، تشکیل شد، چنین گفت:
«ما نمی خواهیم کشورگشایی کنیم. ما فقط می خواستیم، تهدید ایران را از شهرهای خود دور سازیم!»

این گفته بیانگر ناتوانی عراقی ها در پیشروی، در خاک ایران بود.

مقام معظم رهبری در مورد تاثیر سخنان امام (ره) در نجات آبادان چنین فرودند:
«آبادان در معرض حمله و خطر بود، مثل خونین شهر، منتهی همین تاکید امام که تکلیف شرعی کردند که مبادا آبادان سقوط بکند، نیروهای رزمنده را که در آن جا بود، تقویت کردند. البته در آبادان سپاه آن روز برتر از ارتش بود. بعداً ارتش هم در آبادان مستقر شد و در یک مورد که نیروهای دشمن از بهمنشیر عبور کردند و وارد جزیره آبادان شدند، بسیج توده ای مردم و شرافت نظامی عده ای از نظامیان ما حماسه آفرید و عراقی ها را در جایی که واقعاً بیرون کردن دشمن از آن جا بسیار دشوار بود، کوبیدند. عده ای را کشته و تار و مار کردند و عده ای را به داخل رودخانه انداختند و عده ای هم که توانستند، فرار کردند. عامل اصلی در حفاظت از آبادان همان فرمان امام بود و داغی که از سقوط نیمی از خونین شهر در دل برادران وجود داشت.»


منطقه عملیات

منطقه عملیات ثامن الائمه (ع) در شرق رودخانه کارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان وجنوب منطقه دارخوین قرار داشت و شامل سرپل دشمن به وسعت 150 تا 180 کیلومتر مربع می شد که در اشغال نیروهای عراقی بود. عوارض حساس منطقه، رودخانه کارون و دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان بودند و عوارض مصنوعی منطقه نیز بیشتر شامل مواضع و استحکامات دشمن نظیر خاکریزهای متعدد، مواضع تانک، سنگرهای اجتماعی و انفرادی می شدند. با توجه به اهمیت دو پل قصبه و حفار برای دشمن که به منزله معبر و محل اتصال عقبه های او در شرق کارون بودند، مواضع واستحکامات فراوان و تعداد زیادی نیروی رزمی در این دو محور وجود داشتند.


وضعیت دشمن

دشمن برای استقرار در منطقه سرپل، واقع در شرق رودخانه کارون، دچار تناقض بود؛ از یک سو به لحاظ اهمیت منطقه و ضرورت حفظ آن می بایست از نیروی بسیاری استفاده می کرد و از سوی دیگر، با توجه به محدودیت عقبه خود، تجمع این میزان نیرو برایش ناممکن بود. در عین حال، شناخت عراقی ها از توان نیروهای خودی در عقب راندن دشمن – به ویژه پس از ناکامی ارتش در عملیات های سوم آبان 1359 و بیستم دی 1359 – آن ها را مطمئن کرده بودکه مورد تعرض جدید قرار نخواهند گرفت.

استعداد و آرایش یگان های دشمن در این منطقه برابر اسناد به دست آمده از تیپ 8 مکانیزه ارتش عراق در 26 مرداد 1360 عبارت بودند از:

1- تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 زرهی که به سه گردان مکانیزه و یک گردان تانک در شمال سرپل و جنوب سلمانیه مواضع پدافندی را اشغال و تحکیم کرده بود.
2- تیپ 6 زرهی از لشکر 3 زرهی که با سه گردان تانک و یک گردان مکانیزه در قسمت مرکزی و شرقی در شمال جاده ماهشهر – آبادان مستقر بود.
3- تیپ 44 پیاده از لشکر 11 پیاده، که با یک گردان تحت امر لشکر 3 زرهی در قسمت جنوبی منطقه سرپل و جنوب جاده ماهشهر – آبادان پدافند می کرد.
4- تیپ 12 زرهی لشکر 3 در غرب کارون در احتیاط قرار داشت و گردان های تانک الطارق و سیف سعد و چند گردان جیش الشعبی، گردان پیاده از تیپ 44 و گردان 1 از تیپ 33 نیروی مخصوص نیز در منطقه شرق کارون استقرار داشتند.  برابر شواهد، قراین و اسناد موجود، در پی گسترش حملات رزمندگان اسلام به منطقه اشغالی سرپل در نیمه اول سال 1360، دشمن دچار اضطراب شده و احتمال حمله نیروهای خودی را پیش بینی می کرد. بااین حال، عراقی ها همچنان به استقرار در مناطق اشغالی اصرار داشتند و این امر بدین دلیل بود که عراقی ها تصور می کردند که نیروهای اسلام از انجام دادن عملیات دقیق و برنامه ریزی شده در سطحی گسترده ناتوان هستند. در واقع فرماندهی عراق احتمال تدارک حمله از محور شرق رودخانه را پیش بینی می کرد اما به هیچ وجه تصور نمی کرد این حمله، گسترده و همه جانبه باشد.
5- استعداد دشمن در این منطقه برابر یک لشکر تقویت شده بود، ضمن این که فرمانده سپاه سوم می توانست از احتیاط لشکرهای 5 مکانیزه و 9 رزهی که در جنوب غربی اهواز و سوسنگرد مستقر بودند، برای تقویت لشکر 3 زرهی استفاده کند.


طرح عملیات

الف ) اهداف و ماموریت

هدف اصلی عملیات، انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون وتصرف و تامین منطقه بود. در طرح اولیه سپاه آمده بود:

«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در آبادان و دارخوین و ماهشهر ماموریت دارند تا به همآهنگی و همکاری کامل لشکر 77 پیاده خراسان از محور فیاضیه و دارخوین به طور گسترده و از سه محور ایستگاه 12 و ایستگاه 7 و جاده ماهشهر– آبادان تک نمایند و نیروهای دشمن را که از کنار کارون تا جاده ماهشهر – آبادان گسترش داشتند، به طور کامل محاصره و بعداز انهدام دشمن، در منطقه متصرفه پدافند نمایند.»
سران نظامی امیدوار بودند با انجام عملیات ثامن الائمه (ع) تهدید احتمالی دشمن برای تصرف آبادان که عراق آن را به صورت اهرم فشاری علیه ایران در تبلیغات خود مورد استفاده قرار می داد، خنثی شود. از سوی دیگر، در این عملیات پس از پاکسازی شرق رودخانه کارون، نیروهای خودی از خطوط پدافندی آزاد شده و امکان به کارگیری آن ها در مراحل بعدی آزاد سازی مناطق اشغالی فراهم می شد.

ب ) سازمان رزم خودی

ترکیب نیروهای عمل کننده در این عملیات، شامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای ژاندارمری به این شرح بود:

- لشکر 77 با سه تیپ شامل 9 گردان نیروی پیاده؛
- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با 16 گردان نیروی پیاده که در سازمان سه قرارگاه تیپی عمل می کرد؛
- تیپ 37 زرهی شیراز؛
- گردان 251 تانک از لشکر 16 زرهی؛
- گردان 107 ژاندارمری؛
- گروه رزمی 291 تانک؛
- جهاد سازندگی، علاوه بر احداث جاده وحدت در فروردین 1360، امور مقدماتی مهندسی عملیات را انجام داد.

پس از حذف بنی صدر برای نخستین بار بود که نیروهای عمل کننده در چنین مقیاسی با هم ترکیب شده به نحو شایسته ای با یکدیگر همکاری و هم آهنگی می کردند، چنان که این اقدام، الگوی مناسبی برای ادامه همکاری ارتش و سپاه در سایر عملیات ها شد.

ج) طرح مانور

در طرح مانور، سه محور عمده و یک محور فرعی برای انجام عملیات در نظر گرفته شده بود: محور شمالی شامل منطقه دارخوین و محمدیه و محور جنوبی شامل محور فیاضیه و ایستگاه 7 بود. بر اساس این طرح، تلاش فرعی نیروها برای پشتیبانی نیز در محور جاده ماهشهر – آبادان انجام می شد. در این میان، محور دارخوین و فیاضیه با هدف تصرف و تامین پل های حفار و قصبه دارای اهمیت بیشتری بودند و در صورت برخورداری نیروهای خودی از سرعت عمل، امکان انهدام و اسارت بسیاری از افراد دشمن در این محور وجود داشت.

و همین ضرورت، در آرایش نیروها مؤثر بود، که به این ترتیب مشخص شد:

محور دارخوین – محمدیه: پنج گردان از سپاه (چهار گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و سه گردان از ارتش (دو گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و یک گردان تانک در احتیاط و پشتیبانی.
محور فیاضیه: پنج گردان از سپاه (چهار گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و سه گردان از ارتش (یک گردان آفندی و دو گردان احتیاط).
محور جاده ماهشهر – آبادان: دو گردان از سپاه (یک گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و دو گردان از ارتش ( یک گردان آفندی و یک گردان پدافند).

برای پشتیبانی عملیات، سه گردان توپخانه و 50 قبضه سلاح پدافند هوایی در نظر گرفته شده بود.

در مجموعه، به نظر می رسید، دشمن به دلیل برخورداری از نیروهای احتیاط و به ویژه امکان به کارگیری لشکرهای 5 مکانیزه و 9 زرهی تحت امر سپاه سوم، در موضع برتری قرار داشت، لیکن نیروهای خودی با توجه به شناخت دقیق از دشمن، ویژگی برتر عملیاتی، ترکیب جدید سپاه و ارتش – که پیش از این هرگز در این سطح وجود نداشت – و بهره برداری مناسب از زمین، از موقعیت بهتری برخوردار بودند. افزون بر این، دشمن به لحاظ درک و باوری که از توان نیروهای خودی داشت، به طور نسبی در غافل گیری به سر می برد و این عوامل در مجموع می توانست دست یابی به پیروزی را آسان کند.

در این میان، افزایش قابل توجه نیروهای سپاه در مقایسه با عملیات های پیشین و نقش طراحان نظامی سپاه در طرح ریزی و هدایت عملیات، از جمله ویژگی های عملیات ثامن الائمه (ع) و عامل برتری نیروهای خودی در برابر دشمن بود.

بدین ترتیب، عملیات ثامن الائمه (ع) به منظور شکستن محاصره آبادان و انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون پس از آماده سازی مقدمات آن، آغاز شد.
شرح عملیات

عملیات در ساعت 1 بامداد روز پنجم مهر 1360 آغاز شد. قوای ایران در ساعات نخست عملیات، باتهاجم به مواضع دشمن و در هم شکستن مقاومت نیروهای آنان، خاکریزهای اول دشمن را تصرف وتأمین کردند. مقاومت اولیه نیروهای عراقی در برخی از محورها و به ویژه تداوم آن در منطقه پل حفار، نشان دهنده هوشیاری نسبی دشمن بود. بنابر گزارش اسیران عراقی، اسارت یکی از نیروهای خودی در منطقه عملیاتی تیپ 8 مکانیزه در محور دارخوین سبب هوشیاری دشمن شده بود، ولی شناخت نادرست فرماندهان نظامی عراق نسبت به توان نیروهای خودی که بر مبنای برآوردهای عملیات های ناکام پیشین ایجاد شده بود، سبب شد در برابر حمله نیروهای خودی واکنش مناسبی نشان ندهند.

با روشن شدن هوا و ادامه پیشروی نیروهای خودی از محور شمالی به سمت پل مارد و تهدید عقبه نیروهای دشمن، نخستین ضربه شکننده بر نیروهای عراقی وارد آمد. بااین حال، نیروهای دشمن در منطقه پل حفار همچنان مقاومت می کردند. گستردگی محورهای تهاجم و عقب ماندگی دشمن سبب شد تا نیروهای خودی با به دست گرفتن ابتکار عمل و ادامه پیشروی در محورهای مختلف، دشمن را تحت فشار قرار دهند.
از سوی دیگر، در پی تغییر وضعیت میدان نبرد، فرماندهی نیروهای دشمن تلاش می کرد تا تاریک شدن هوا به مقاومت در پل حفار ادامه دهد. دشمن قصد داشت، باتقویت منطقه، ابتدا منطقه سرپل را حفظ کند و پس از آن، با نصب پل روی رودخانه کارون، نیروهای محاصره شده را نجات دهد وسپس، با استقرار در منطقه غرب رودخانه کارون، از ادامه پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند.

بر همین اساس، دشمن در اولین اقدام با وارد کردن تیپ 10 زرهی گارد جمهوری، سعی کرد، پل حفار را حفظ کرده و با استقرار تیپ 16 زرهی از لشکر 6 زرهی درغرب رودخانه کارون، از پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند. تهاجم رزمندگان به نیروهای تیپ 10 سبب شد تا این نیروها در همان لحظات اولیه حضور در منطقه سرپل، محاصره شده و عقب نشینی کنند، در صورتی که اگر در حمله به تیپ 10 تأخیر صورت می گرفت، بی گمان نیروهای تیپ 10 دشمن پس از حضور در منطقه، دست به ضد حمله می زدند.
با آزاد شدن جاده ماهشهر – آبادان در ساعت 8:32 بامداد روز پنجم مهر و پیشروی نیروهای خودی از شمال به جنوب وتصرف پل قصبه، امکان مقاومت از عراقی ها گرفته شده بود.

در بعد از ظهر همان روز بخشی از پل حفار تصرف شده بود ولی عراقی ها برای باز نگه داشتن عقبه نیروهای محاصره شده خود در شرق کارون، همچنان مقاومت می کردند، چنان که با تاریک شدن هوا حرکت ستون نیروهای دشمن از اهواز به سمت خرمشهر دیده می شد.

بدین ترتیب، روز اول عملیات در حالی به پایان رسید که دشمن به دلیل عقب ماندگی، توان مقابله با نیروهای خودی را نداشت و تنها، به تاریک شدن هوا، باز نگاه داشتن پل حفار برای تقویت منطقه و یا امکان عقب نشینی نیروهای محاصره شده امید بسته بود. در روز دوم عملیات (ششم مهر)، در حالی که پیشروی نیروهای خودی همچنان ادامه داشت، دشمن واکنش جدی از خود نشان نداد و از بعدازظهر همان روز نیروهای عراقی به تدریج تسلیم شده و یا عقب نشینی کردند و سرانجام در پایان این روز عملاً منطقه سرپل دشمن آزاد شد.

در روز سوم عملیات نیز در پی پاکسازی منطقه، محاصره آبادان به پایان رسید و فرمان امام خمینی مبنی بر شکستن حصر آبادان، در مدت 48 ساعت آفند تحقق یافت و نیروهای خودی پس از پاکسازی کامل منطقه، در ساحل شرقی رودخانه کارون استقرار یافتند. در این عملیات علاوه بر آزاد سازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه، بخش وسیعی از نیروهای خودی – که درگیر پدافند در منطقه بودند – آزاد و برای عملیات های بعدی آماده شدند.


نتایج عملیات ثامن الائمه (ع)

در این عملیات سلحشوران اسلام به نتایج مهمی دست یافتند، از جمله:

1- ساحل شرقی رودخانه کارون تصرف و تامین گردید.
2- آبادان از محاصره یک ساله خارج شد.
3- بیش از 150 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده، آزاد گردید.
4- بیش از 3 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و 1656 نفر نیز به اسارت در آمدند.
5- تعداد 90 دستگاه تانک و نفربر، 100 دستگاه انواع خودرو دشمن منهدم گردید و تعداد 3 فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر عراق نیز سرنگون شدند.

همچنین 100 دستگاه تانک، 60 دستگاه نفربر، 3 دستگاه لودر و 150 دستگاه خودرو به غنیمت گرفته شد.
صدام پس از این شکست 7 تن از فرماندهان خود را تیرباران کرد.
با توجه به نقش شجاعانه لشکر 77 پیاده با تصویب شورای عالی دفاع درتاریخ یازدهم مهر 1360، به لشکر پیروز خراسان تغییر نام داد.


پیامدهای شکسته شدن محاصره آبادان

موفقیت عملیات ثامن الائمه (ع) درابعاد مختلف پیامدهایی به همراه داشت که آن را در دو محور عمده، داخلی و خارجی ارزیابی می کنیم.

الف - پیامدهای داخلی

1- با انجام موفقیت آمیز اولین عملیات وسیع ایران در جبهه ها ، روحیه نیروهای رزمنده تقویت وتوانمندانه تر از پیش به نبرد با دشمن پرداختند.
2- از نظر سیاسی وضعیت سیاسی کشور منسجم تر شد و کمتر از یک هفته بعد از این عملیات، مردم با شرکت در سومین انتخابات ریاست جمهوری، حضرت آیت الله خامنه ای را به ریاست جمهوری برگزیدند، که این امر منجر به موفقیت بیشتر در سیاست های خارجی نظام نیز گردید.
3- با تثبیت دولت اسلامی و وحدت نظر مسئولین نظام، موضع گیری های قاطعانه و به موقعی در قبال مسائل خارجی انجام گرفت.

ب - پیامدهای خارجی

مهم ترین پیامد خارجی این عملیات تشکیل شورای همکاری خلیج فارس توسط کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، به منظور جلوگیری از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامی و یاری رساندن به رژیم متجاوز عراق بود، همچنین تحرکات نظامی امریکا در خلیج فارس به منظور اعمال فشار بر ایران و حمایت از کشورهای منطقه بیشتر شد.
امریکا با اعزام ناوگان نظامی خود در خاورمیانه و آب های دریای عمان، مانورهایی انجام داد و تهاجم تبلیغی گسترده ای را علیه ایران آغاز کرد و با نشر اکاذیب و شایعات، وحشت بی مورد رژیم های منطقه را از ایران بیشتر کرد.

سایت ساجد


  

بسیج و بسیجی از دیدگاه حضرت آیت الله میرزا جواد آقای تبریزی:


 حضرت آیت الله میرزاجواد آقای تبریزی از مراجع عظام تقلید در این زمینه معتقد بود که اگر نیروهای پاسدار و بسیجی نباشند، کشور عزتی ندارد. وی افزوده بود که بسیج آبروی نظام را حفظ می‌کند واین جایگاه وظیفه آنان را سنگین‌تر کرده است. 

 بسیج و بسیجی از دیدگاه حضرت آیت الله حسین نوری همدانی:

 

حضرت‌آیت‌الله حسین نوری همدانی از دیگر مراجع تقلید قم نیز معتقد است:

اگر می‌بینید که نیروهای بسیج آن قدرت را دارندکه طی چندساعت آماده می‌شوند ، نشانه‌ی احساس مسوولیت ایمانی آنان است.


بسیج و بسیجی از دیدگاه حضرت آیت الله جوادی آملی:

 

همانطور که آیت‌الله‌جوادی آملی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم نیز معتقد است که اگر وجود بسیج و بسیجیان در کشور ما نبود، دشمنان به هیچ چیز ما رحم نمی‌کردند. 

بسیج و بسیجی از دیدگاه نائب رییس مجلس خبرگان رهبری:

 

نایب رییس مجلس خبرگان رهبری نیز بسیج را بهترین مدافع ارزش‌های اسلامی می‌داند که ‌پس ازجنگ تحمیلی بویژه درمسایل فرهنگی فعالیتهای مفید و ارزشمندی را داشته است.


بسیج و بسیجی از دیدگاه حضرت آیت الله ابراهیم امینی :

 

آیت‌الله ابراهیم امینی اقدام امام راحل در تاسیس این نهاد مردمی را ارزنده توصیف کرده و افزوده است: تشکیل ارتش ? ??میلیونی کاربسیار مفیدی بود که ما نتیجه این اقدام مهم را در طول هشت سال دفاع مقدس شاهد بودیم.


  

ارزش و جایگاه بسیج از دیدگاه مقام معظم رهبرى

لشکرى از فرزندان خورشید
مقام معظم رهبرى و فرماندهى کل قوا حضرت آیت الله خامنه اى نیز همواره و همانند حضرت امام خمینى(ره) براى بسیج نقش و اهمیت خاصى قائل بودند و هستند.

همانطورى که حضرت امام (ره) با درایت و بینش و حکمت الهى و عنایت امام زمان(عج) در آذرماه ?? دستور تشکیل ارتش ?? میلیونى بسیج را دادند تا این مملکت از آسیب در امان بماند تا به وسیله بسیج و افکار و فرهنگ الهى بسیج در سرتاسر عالم هسته هاى مقاومت و بسیج جهانى مستضعفین بر علیه مستکبرین تشکیل شود و زمینه براى ظهور آقا امام زمان(عج) مساعد شود، مقام معظم رهبرى خلف صالح امام (ره) و جانشین بر حق آقا امام زمان(عج) هم با درایت خاص و اعتقاد قلبى و راسخ و شجاعت تمام در حمایت از بسیج راه پر افتخار امام (ره) را ادامه داده اند. ایشان فرموده اند: بسیج یعنى آمادگى، بسیج یعنى احساس تکلیف در همه لحظات، بسیج یعنى حضور در همه میدان هایى که از انسان در آن میدان یک کارى مى طلبند، فرق هم بین زن و مرد نیست.?
ایشان همچنین مى فرمایند: بسیج با سرنوشت انقلاب سر و کار دارد و با گسترش و استحکام آن مى توان اطمینان یافت که هیچ قدرتى در دنیا قادر نخواهد بود که کوچکترین چشم زخمى به کشور و انقلاب وارد کند.?
همچنین فرمودند: اگر این گیاه پر برکت و پر ثمر(بسیج) در این سرزمین روئیده نمى شد یقینا سرنوشت جنگ غیر از چیزى بود که پیش آمد.?
انقلاب اسلامى ایران با الهام گرفتن از اسلام ناب محمد(ص) از نخستین روزهاى پس از پیروزى انقلاب با توطئه هاى گسترده و سازمان یافته دشمنان اسلام روبرو گردید و الان هم روز به روز توطئه هاى به مراتب پیچیده ترى براى نابودى این انقلاب توسط استکبار جهانى طراحى مى شود. براى خنثى سازى این توطئه ها همان طورى که رهبر معظم انقلاب فرمودند: براى کشورى که آماج این همه حمله خصمانه و خبائث آمیز دشمنان است جز بسیج نیروهاى مردمى هیچ راه علاجى وجود ندارد.رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و آحاد بسیج به این هشدار تکان دهنده توجه داشته باشند که آقا فرمودند:این روزگار، روزگار فاسد شدنى است این را شما بدانید در این روزگار نگه داشتن دین سخت تر است تا روزگار جنگ چون جنگ خودش دین آدم را نگه مى داشت و خاصیتش این بود. ایثارگران بسیجى هشت سال دفاع مقدس جایگاه و ارزش خود را از زبان مقام معظم رهبرى همیشه مد نظر داشته باشند که فرمودند: در دوران جنگ تحمیلى بسیج درخشید، عالى ترین مضامین انسانى در بسیج معنا شد و تجسم یافت.?
در برهه اى ازانقلاب (دوران افراطى گرى هاى اصلاح طلبان آمریکایى و پیاده نظام هاى دشمن و اپوزیسیون و بلندگوهاى دشمن در مجلس ششم و قلم به دستان مزدور در مطبوعات دوم خردادى ها که هجمه هاى سنگینى توسط ایادى استکبار در برون از مرزها و دستگاه هاى حساس و کلیدى دولت و مجلس ششم با هدایت کاخ نشینان سیاه آمریکا علیه ارکان اصلى نظام از جمله ولایت فقیه، قوه قضاییه، شوراى محترم نگهبان، صدا و سیما، خصوصا بسیج و بسیجیان و سپاه پاسداران صورت گرفته بود مقام معظم رهبرى، فرمانده بسیج با تمام قدرت و شجاعت به صحنه دفاع از کلاس رفته هاى مدرسه عشق(بسیج) آمدند و فرمودند: انکار بسیج و بى احترامى به آن یا نابخردانه است یا خائنانه. همچنین در جایى دیگر فرمودند: اگر بگوییم قوام انقلاب به بسیج است حرف گزافى نگفته ایم.)
شجاعت ها و روحیه حسین گونه مقام معظم رهبرى همواره باعث حرکت و جوشش روح توفندگى و خروش و عزم و اراده راسخ بسیجیان عزیز در حفظ انقلاب و حراست از دستاوردهاى انقلاب تا مرز شهادت و به عنوان یک عامل بازدارنده براى دشمنان قسم خورده انقلاب مى شود همان طورى که فرمودند: اگر تجربه تلخى براى ملت پیش آید بنده نیز لباس رزم مى پوشم و آماده فداکارى مى شوم.?
در جایى دیگر فرمودند: اگر حادثه اى پیش آمد حضور مردم و این جوان ها در صحنه دفاع تماشایى خواهد بود. همچنین فرمودند: شهادت براى ما و تمامى مجاهدان راه خدا بهترین سرانجام و یک آرزو محسوب مى شود.وظیفه امروز بسیجیان چیست؟ آیا بسیجیان فقط وظیفه دفاع نظامى دارند؟ آیا در اسلام فقط جهاد اصغر(جنگ نظامى) داریم؟ آیا بسیجیان در تاریخ نخواندند که فرمودند: علیکم بالجهاد الاکبر(مبارزه با هواى نفس)؟ آیا بسیجیان عزیز از زبان سلاله پاک زهراى اطهر(س) و قلب تپنده اسلام و ولى امر مسلمین جهان در سال ???? نشنیدید که فرمودند: کارى که دشمن از لحاظ فرهنگى انجام مى دهد یک شبیخون، غارت و قتل عام فرهنگى است.؟?
آیا بسیجیان در قرآن کریم نخواندند: کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر؟?
و آیا بسیجیان عزیز نخواندند که مولامان حضرت على(ع) فرمودند: و ما اعمال البرکلها و الجهاد فى سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهى عن المنکر الاکنفثه فى بحر لجى- تمام کارهاى نیک(حتى) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهى از منکر، همچون قطره اى ( آب دهانى) در برابر دریاى پهناور است؟?
یا اینکه حضرت على(ع) فرمودند: من ترک انکار منکر بقلبه و یده و لسانه فهو میت بین الاحیا ؛ کسى که انکار منکر را با قلب و دست و زبانش ترک کند مرده اى میان زندگان است.?
مگر بسیجیان عزیز در روایات نخواندند که پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) فرمودند: من امر باالمعروف و نهى عن المنکر فهو خلیفه الله فى الارض و خلیفه رسول الله و خلیفه کتابه. هر کس امر به معروف و نهى از منکر کند، جانشین خداست بر روى زمین و جانشین رسول خدا و جانشین کتاب خداست؟!
پس چرا بسیجیان عزیز به انجام این فریضه الهى که به فرموده امام باقر(ع): بها تقام الفرائض بقیه و اجبات به وسیله این فریضه اقامه مى شوند و معنى پیدا مى کنند، بى تفاوت هستند؟ مگر فرمانده بسیجیان یعنى مقام معظم رهبرى نفرمودند: امر به معروف و نهى از منکر مسوولیت شرعى و انقلابى شماست؟??
نتیجه گیرى: بسیجیان عزیزى که در صحنه هاى سیاسى و حضور حماسى ? آذر ?? و در طول دوران انقلاب ثابت کردند که لیاقت فرزندى حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبرى را دارند، توجه داشته باشند که قوام بسیج و ارزش بسیجى به انجام فریضه الهى امر به معروف و نهى از منکر است.


  

سخنرانی شهید مهدی باکری در مورد اهمیت شهید و شهادت

 

بنام خدا
برادر عاشق شهادت نوشته است که خدایا نمی خواهم جنازه ام پیدا شود که حتی یک وجب از این خاک را اشغال کند . تا آن اندازه این برادر اتصال پیدا کرده است . خانواده شهدا و مفقودین و اسرا و رزمندگان و امت حزب الله بدانند که در جهت راهی که اینان از قرآن پیدا کرده اند، زندگی توأم با جهاد در راه خدا و حیثیت ما مدیون خون شهدا است و آنانند که به ما و جامعه ما معنا داده اند .

خانواده شهدا بدانند که اینان دارای چه ارزش و مقامی هستند. در عملیات آنها می دانند که شهید می شوند ولی چنان این فضیلت را درک کرده اند که عاشقانه آماده رفتن به جبهه می شوند تا مأموریت خود را انجام دهند. چه بسا بروند شهید شوند یا اسیر شوند و این همان درک معنای این موضوع است اینان می روند ، خانواده شان بدانند که فرزندانشان در چه حالتی و عالمی دارند و این وضعیت کنونی با اندیشه های طاغوتی قابل مقایسه نیست و قابل بیان .

آن شایعاتی که عمداً در شهرهای ما بین افراد وجود دارد و از روی دلسوزی می گویند ای بابا چرا فرزندت را جبهه می فرستی و حالا چه وقت جبهه رفتنشان است . وقتی می روند و شهید می شوند می گویند مگر ما نگفتیم نروند به جبهه . اینان همان منافقین اند که در قرآن هم هست . این زندگی با ارزشهای انقلابی را درک نکرده اند و نمی دانند این راه چیست و فکر می کنند که زنده مانده اند . این دلسوزیها بیجاست و ترس از زنده ماندن خودشان است و عدم درک از اسلام و فضائل آن است . شما باید سرفراز باشید . امت اسلام باید سرفراز باشد برای این که دنباله رو شهدای کربلا این همه شهید داده ایم . و به جا شهید دادیم . هرچقدر شرکت فعال داشته باشیم و شهید بدهیم نشانه حقانیت راهمان است . نه این که ناراحت شویم امروز 80 تا ، 100 تا ، 200 تا شهید دادیم اگر درک نمی کنیم که کجا رفته اند پس باید به حال خودمان افسوس بخوریم شایعه پردازها به حال خود افسوس بخورند. الان چهار سال جنگ است. جنگی است در ادامه جنگ امام حسین . هنوز اینان رنگ جبهه را ندیده اند اینان به حال خود افسوس بخورند، نه به حال خانواده شهدا و رزمندگان. در حال حاضر در وادی رحمت یک شهید داشتن باعث افتخار است بر حسب اعتقادات و فضائل اسلامی اگر تادیروز کسی باغی وسیع داشت افتخار می کرد حالا اگر کسی در وادی رحمت شهید داشته باشد باعث افتخار است و کسانی که در آنجا شهید نداده اند به حال خود افسوس بخورند ارزشهای ما این است. چگونه به خود اجازه می دهند در زیارت عاشورا بخوانند سلم لمن سالمکم …… این را بگویند و چهار سال است جنگ شده و رنگ جبهه را ندیده باشند. هنوز خانواده شان توفیق پیدا نکردند به اسلام رزمنده ، شهید ، مجروح تقدیم کنند . این دلسوزیها نه برای اسلام بلکه برای خودشان و طرز تفکر خودشان است . هنوز به فضائل اسلام پی نبردند با بینش طاغوتی به مسائل نگاه می کنند و این زندگی با فضیلت ترین زندگیهاست به خانواده رزمنده ، شهدا ، مفقودین و اسرا بدانند که این افتخار است که در راه خدا شهید شدند و جهاد کردند . انشاالله آگاهیم و بدانیم که این زندگی با فضیلت ترین و ارزشمندترین زندگی است .

والسلام

فقط می خواهند جوانان خود را سر و سامان بدهند و شاهد خوردن و خوراک و آسایش دنیوی اینان باشند .بعضی برای به دست آوردن اعتبار، تا این که بگویند فلانی این مقدار پول و ثروت و دارای چنان املاکی و خدای نکرده برخی در لباس مذهب برای خود کسب اعتبار می کنند به طور خلاصه این افراد به مادیات نظر دارند و فقط دنیا را می بینند .

در قرآن آمده : انما مثل دنیا ……

این گونه افراد مثال زندگی شان مانند آن بارانی که از آسمان آمده تا گیاهان رشد کنند برای انسان و حیوانات و این انسانها چنان مبهوت این خرمی و رشد می شوند که خود را فراموش می کنند که خود را صاحب این ها می دانند و خداوند می فرماید خداوند اراده می کند و تمام این سرسبزی خشک می شود و هیچ چیز باقی نمی ماند . این گونه خداوند آیات خود را روشن بیان می کند یعنی کسانی که دچار این دیدگاه انحرافی هستند و زندگی می کنند و تمام ظواهر دنیایی یک نوع آراستگی است در چشم آنان که خود را صاحب این ظواهر می دانند و غافل از خداوند می شوند .

چه بسا کسانی هستند که عاشق جوانی خودند و مغرور به جوانی و روزی پیر می شوند یا کسی که ثروت اندوزی می کند و ثروتی جمع می کند ولی هنگام مردن غیر از کفن چیزی با خود نمی برد . این علاقه های دنیوی مانند آن زمین است و چقدر اینان کوتاه فکر هستند و چیزی را که با چشم می بینند باور دارند خداوند می فرماید اینان را بیان می کنم برای اهل فکر کسانی که تفکر می کنند . متأسفانه در برخی از طبقات دیده می شود که عقیده به این نوع زندگی دارند فرهنگی است که از طاغوت مانده و نوع زندگی است که دیکته شده و آدمها را به سوی او می کشد ولی از دیدگاه اسلام بهترین نوع زندگی انسان همان زندگی جلب رضایت خداست و به فکر سعادت دنیوی و اخروی خود است . یک نوع زندگی پسندیده و دارای فضیلت، زندگی توأم با جهاد در راه خداست .

البته در رابطه با خود جهاد، هم من قادر نیستم و هم وقت کم است تا بحث کنیم. فقط در رابطه با فضیلت زندگی در اسلام نقش بسته است برای مومنین همان جهاد در راه خداست. زندگی پیامبر از بعد نظامی از هفتم ماه هجرت …… پشت سر هم . اما به طور خلاصه اگر در قرآن نظر کنیم و افرادی که نظر به این دنیا دارند مثل پول ، مقام ، زمین ، اولاد و غیره از دیدگاه دنیوی . اگر ما مقام و سعادت دو عالم را بخواهیم ، بهشت دائمی را بخواهیم و نعمتهای بیکران را بخواهیم و پاداش و بزرگی از خداوند بخواهیم در این معامله خریدارمان خدا باشد و دوستی و محبت خدا را داشته باشیم و تجارتی با خدا انجام دهیم تا تمام گناهانمان پاک شود . نگاه کنید به آیات قرآن کریم .

الذین امنو و جاهدو فی سبیل الله … اجرا عظیما .

کسانی که با جان و مال خود در راه خدا جهاد می کنند کسانی که دنبال جاه و مقام هستند بدانند که خدا بالاترین درجات را پیش خود دارد برای کسانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد می کنند و رستگاری و بشارت به رحمت الهی و جنت و نعمت الهی مژده می دهد .

یا در آیه ای که خداوند می فرماید من خود خریدار شما هستم این چقدر ؟ اصلاً قابل قبول تصور نیست . با این درک ناقص ما . چقدر این نوع زندگی با فضیلت است که خود خداوند خریدار اعمال آدمی است چقدر با ارزش است انسان با مال و جان خود جهاد کند .

یا می فرمایند : اگر بخواهیم چنان تجارتی کنیم که گناهمان پاک شود و از بین برود گناهمان، شما را مژده می دهم به تجارتی که شما را از عذاب الیم نجات دهد آن چیست ؟ یک تجارتی که ما را از عذاب الیم نجات می دهد جهاد در راه خدا و تمامی گناهان و آلودگی این دنیا و آخرت را خداوند مژده می دهد . باز یک نمونه از این نوع زندگی از حضرت علی نقل شده است در جنگ ذات الصلوه از پیامبر می پرسند که فضیلت جهاد در چیست ؟ در پاسخ می گویند : زمانی که یک رزمنده قصد می کند به جبهه برود خداوند متعال نجات از آتش و ریختن گناهان او را می نویسد . اگر کسی گناهکار باشد وقتی نیت به رفتن می کند خداوند امر می کند تا گناهان او پاک شود که انگار از مادر متولد شده است و وقتی که آماده رفتن می شود ملائکه فخر می کنند و وقتی با خانواده اش خداحافظی می کند دیوارها گریه می کنند و مانند مار که از پوست خود در می آید انسان هم از گناه پاک می شود .

با ارزش و با فضیلت و بهترین زندگی است که خداوند فرموده و تقدیرنامه امام از رزمندگان … جملاتی که امام امت در شأن و مقام این افرادی که این گونه زندگی می کنند امامی که تا اینقدر والاست و ما می شناسیم می فرماید که من قاصرم از وصف اینان یعنی این کلمات و این جملات قادر نیست که بیان کند مقام و شأن این نوع زندگی را .

از ره آوردهای انقلاب اسلامی که در این مملکت شد و راهی را که پیامبر اکرم و امام امت برای ما نشان داده اند زندگی همراه با جهاد است نه جهاد با نفس بلکه جهاد با کفار نه یک روز نه دو روز بلکه آمیخته با زندگیمان باشد در مقابل دیدگاهی که هنوز در غالب بینش طاغوت می نگرند توجه به مقام و دنیا و اولاد امثال اینها تا خود را راضی و خوشحال کند در دنیا . می خواهم بگویم چیزی که در شأن شما افراد این مملکت و رزمندگان است در این حکومت اسلامی جنگ و جهاد و جلب رضایت خدا و کسب مقام و بخشیده شدن گناهان و بهترین ساختمان و آسودگی و راحتی باشد ولی چیزی را که خداوند به انسان بدهد نه چیزهایی که از دنیا کسب کنیم . مسائلی که در اجتماع ما هست یعنی کسی مهندس شود ، دکتر شود ، بازرگان شود و غیره و غیره همه از خداوند باشد آن کسی که بیان شیوا دارد همه زمانی به انسان عطا می گردد که جهاد در راه خدا باشد . توجه به این معنا و فضیلت که در زندگی امام حسین است آن بزرگواری که این معنا را درک کرد وانسان با زبان و عقل عاجزند از درک آن و کاری که امام انجام داد با آن نیروی کم و آگاهی کامل به شهادت و فرزندان خود که می دانست شهید می شوند ولی این راه را رفت و فقط ناشی از درک معنا و فضیلت همان آیات قرآن کریم است . دانسته که آن زندگی که در این دنیا باید می کرد زندگی که شایسته یک مسلمان است ، زندگی که همراه ذلت نباشد ارزشهایی که در دنیا هست به آنها برسد اما آنهایی را که خدا به او می دهد و این یکی از ره آوردهای انقلاب برای ما بود و در آخر این نوع زندگی که برای این افراد در نظر گرفته شده شهادت است شهادتی که امام فرمود ما قاصریم از بیان عظمت اینان . ما با این درک و تفکر ناقصمان نمی توانیم به این آیات الهی پی ببریم و چه معنایی دارد .

یا می فرماید آنان که در راه خدا کشته یا شهید می شوند، کشته شدند و تمام شد؟ و چیزهای زیادی را با چشم نمی بینیم، بلکه زنده هستند و ما نمی توانیم آنها را ببینیم و به حقیقت نمی توانیم پی ببریم و آیات بیشماری از شهادت آمده است .


88/9/29::: 9:0 ع
نظر()
  

امام خمینی و انگیزه معطوف به ارزشها

در تبیین دیدگاه هر اندیشمندی نسبت به امری از امور انسانی که اراده و اختیار در آن نقشی اساسی دارد، عوامل متعدد فردی و اجتماعی دخیل هستند. برای نمونه، نوع شخصیت فرد اعم از وراثت و محیط سلایق و علائق فردی، دیدگاه و مکتب کلی یا جهان نگری، فرهنگ، ملیت، آداب و رسوم قومی و ملی و بسیاری از مسائل دیگر در شکل گیری انگیزه و تعیین هدف نقش دارند، اما در این میان، جهان بینی و نوع نگرش انسان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ به تعبیری: " هدفهایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آنها دعوت می کند و راه و روشهایی که تعیین می کند و بایدها و نبایدهایی که انشا می کند و مسئولیتهایی که به وجود می آورد، همه به منزله نتایج لازم و ضروری جهان بینی ای است که عرضه داشته است"
بنابراین، پاسخهایی که به چرایی جنگ در بعد انگیزه های معطوف به ارزشها داده می شود، می تواند بسیار متنوع باشد؛ تنوعی که به تنوع دیدگاهها و نگرشها نسبت به نوع انسان، جهان هستی و مسائل آن بر می گردد. در طول تاریخ بشر، همواره جنگ از زاویه ارزشی برای رسیدن به مصلحت یا منفعتی اعم از مادی یا معنوی انجام شده است، به ویژه در اعصار کهن، این ارزشهای از پیش تعیین شده بیشتر جنبه مادی داشتند. برای نمونه، در تاریخ مصر باستان آمده است:
" در زمان سلسله ششم، کشتیرانی در دریای سرخ و رود نیل توسعه یافت و کشتیها مملو از سرباز در طول نیل از آبشار اول گذشته، پس از غارت و دستبردهایی که انجام می دادند با غنیمت سرشار مراجعت می کردند"
در شهرهای باستانی میان دو رود [بین النهرین] نیز، گاه نبردها با هدف رسیدن به منافع مشخصی انجام می شد که آن منابع ارزش اساسی محسوب می شده است. برای نمونه، در یکی از نبردها:
" مانیشتو سو، شاه آکد، با کمال صراحت اعلان کرد که برای دست یافتن به کانهای نقره و رسیدن به سنگ دیوریت به سرزمین ایلام حمله می کند تا پس از به دست آوردن این سنگ مجسمه هایی از خود بسازد و نام خویش را جاویدان کند و این تنها جنگی است که در آن سربازان برای منظورهای هنری به نبرد برخاسته اند"
در واقع، منظور از زاویه ارزشی، انگیزه معطوف به ارزش و هدفی است که جنگ فی نفسه و ذاتاً، برای تحقق آن صورت می گیرد و هدف اولیه و اساسی جنگجویان را تعیین می کند. از این زاویه اهداف کلی، می توان جنگها را به سه دسته تقسیم بندی کرد:
1- اهداف متعالی، که بر جهان بینیهای معنوی و متعالی مبتنی اند.
2- اهداف این جهانی، که هر چند می توانند بر انواعی از جهان بینیها مبتنی باشند، اما در پی تأمین مقاصد کوتاه مدت این جهانی هستند، هرچند مسائل اخلاقی و انسانی در آنها مورد توجه باشد.
3- اهداف پست مادی، این گونه اهداف اساساً یا بر جهان بینی مادی محض مبتنی اند یا عواملی چون نژاد، ملیت، تعصب قومی و قبیله ای یا تعصب فردی در آنها نقش اساسی دارد.
بالاخره اینکه در بررسی انگیزه ها از این بعد، جهان بینی و نوع نگرش انسان و زاویه دید او به جهان، جامعه و انسان معیار اساسی و اولیه است و نقش تعیین کننده ای دارد.
امام خمینی (س) با توجه به نگرش اسلامی خویش در مقام عارف برجسته و فقیهی اسلام شناس، در نگرش به جنگ از بعد ارزشها و منافع، امور متعالی انسانی و برتر از همه عدالت و سعادت نوع بشر و شکوفایی و کمال او یا رسیدنش به خدا را به منزله والاترین هدف در نظر می گیرد. از این رو، از نظر ایشان، جنگ مادامی ارزشمند می باشد و از نظر عقلی و شرعی، موجه است که در راه تحقق اهداف عالی سبیل الله صورت گیرد. برای نمونه، در بیان راه خدا و راه مستضعفین به منزله یکی از اهداف جهاد و جنگ می گویند:
" برنامه اسلام از صدر اسلام تاکنون، بر شهادت توام با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و راه مستضعفین در راس برنامه های اسلام است. ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله. . ."
یا در باب فضیلت چنین جنگی با اشاره به سخن حضرت علی(ع) <ان الجهاد باب من ابواب الجنه. . .>، می فرمایند:
" این فضیلت بزرگ در بین فضایل بی شماری که برای مجاهدین فی سبیل الله نقل شده بیشتر جلب توجه می کند... این مدال الهی بر بازوان مجاهدان، چون خورشید در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملکوتی می درخشد. مگر این جلوه همان خلقت نیست که ابراهیم خلیل الرحمان را مفتخر کرد؟. . ."
ایشان در بیان دیگری در توضیح و تبیین مصداق فی سبیل الله به مرام امام حسین(ع) اشاره می کنند و اجر شهیدان جنگ فی سبیل الله را حیات عندالرب و ورود در ضیافت خدا ضیافه الله قلمداد می نمایند:
"چه مژد ه ای برای شهیدان در راه مرام حسین سلام الله علیه که همان سبیل الله است، از این بالاتر که در جنتّی که آن بزرگوار شهید فی سبیل الله وارد می شود و در ضیافتی که آن حضرت حاضرند"
یا در سخن دیگری، با تأکید بر سیره پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی (ع) که تمام دوران زندگانی خویش را در جنگ با ستم و ستمگران و در راه دفاع از حق و اسلام به عنوان دین حق و عدالت کوشیدند، پیروی از سیره آنان را مورد توجه قرار داده و هدف جهاد را مبارزه با ستم و دفاع از حق قلمداد کرده اند. تبیین این هدف و انگیزه، یعنی متعالی شدن انسان و رهایی او از عالم طبیعت در بیان دیگری از او به این صورت بیان شده که جنگ مسلحانه در راه خدا نردبان ترقی انسان به عالم فوق این عوالم است و در برابر آن، حرکتهایی شیطانی قرار دارد که ره به سوی اسفل السافلین خواهند داشت:
"اگر انسان با جهاد برای خدا از این دنیا برود یعنی از عالم پست به عالم بالا می رود، به عالمی می رود که فوق این عوالم است. . ."
بدین ترتیب، در نگاه ایشان، جنگ مسلحانه و جنگ با نفس (جهاد اکبر) در راستای خدمت به خلق و دفاع از حق و عدالت در یک مقام قرار می گیرند و دومی مقدمه اولی می شود؛ زیرا، این دو به مثابه دو بال برای رسیدن انسان به حقیقت خویش و رهایی از عالم طبیعت دیده می شوند؛ بنابراین، جنگ در این نگاه، جهادی معنوی و متعالی است، نه صوری و مادی؛ زیرا، معیار آن ایده آل مطلق هستی، یعنی خدا و آفریده های اوست، یعنی ارزشهای متعالی انسانی، مانند حق و حقیقت، آزادی و عدالت، ایمان و معنویت و خودسازی و مبارزه با فساد و ستم و بی عدالتی در جهان.
وقتی که جهاد برای خدا شد، برای اسلام شد، جهادی است که جهاد معنوی است، نه جهاد صوری و مادی. وقتی بنا شد که جهاد معنوی باشد تا آن فرد آخر هم برای جهاد حاضر است"
براساس چنین نگرشی، از دیدگاه امام خمینی (س)، جنگ ایران و عراق برای ایرانیان که مورد ستم و تجاوز قرار گرفته و حقوقشان پایمال شده است، جهادی مقدس، معنوی و متعالی است. از این رو، ایشان در بیانات خود در مورد جنگ تحمیلی ایران و عراق بارها از واژه هایی، چون جهاد مقدس، جنگ مقدس، جهاد اسلامی، دفاع مقدس و
یاد می کردند؛ زیرا، معیار و اساس آن حفظ حق و عقیده حق است. برای نمونه، ایشان در وصف جنگ ایران و عراق می فرمایند:
"مبارزات کشور ما عقیدتی است و جهاد در راه عقیده، شکست ناپذیر است . . . پیروز است ملتی که راه خود را که صراط مستقیم انسانیت است یافته و در راه آن به جهاد مقدس برخاسته است . . "


  
<      1   2   3   4   5   >>   >